یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد، سه رود
یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد، سه رود
آنچه دارای عمق و گودی باشد مانند بشقاب یا ظرف دیگر، آنچه دارای پایه باشد مانند جام و پیاله داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، ته، تی، تادار، تادانه، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
آنچه دارای عمق و گودی باشد مانندِ بشقاب یا ظرف دیگر، آنچه دارای پایه باشد مانندِ جام و پیاله داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته، تاغوت، تا، تَه، تی، تادار، تادانه، تی گیلَه، تایلَه، تاه، دِغدِغان
چیزی که هرچه ته خود داشته باشد بنماید. (آنندراج). هر چیز صافی که ته آن نمایان باشد مانند جوی آب. (ناظم الاطباء) : ازخشن پوشی برون آورد فیض گلخنم تن قبای ته نما اکنون ز خاکستر گرفت. کلیم (از آنندراج). این مقام از بسکه نورانی سرشک افتاده است خاک آن مانند آب صاف باشد ته نما. شفیع اثر (از آنندراج)
چیزی که هرچه ته خود داشته باشد بنماید. (آنندراج). هر چیز صافی که ته آن نمایان باشد مانند جوی آب. (ناظم الاطباء) : ازخشن پوشی برون آورد فیض گلخنم تن قبای ته نما اکنون ز خاکستر گرفت. کلیم (از آنندراج). این مقام از بسکه نورانی سرشک افتاده است خاک آن مانند آب صاف باشد ته نما. شفیع اثر (از آنندراج)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 5هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان. دارای 400 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مارون تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 5هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان. دارای 400 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مارون تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
اصل و مآل کار. (آنندراج). پایان و انجام کار. نتیجۀ کار. سرانجام کار: شیرین پسران که دلبر و دلدارند در دیدۀ بلبلان، گل بی خارند غافل ز ته کار نباشی کاینها در کیر نهان همچو رطب کس دارند. قبول (از آنندراج). دور بیتابی که از حسن ته کار آگه اند چون حنای بسته می دانند کار بسته را. محسن تأثیر (ایضاً). رجوع به ته و دیگرترکیبهای آن شود
اصل و مآل کار. (آنندراج). پایان و انجام کار. نتیجۀ کار. سرانجام کار: شیرین پسران که دلبر و دلدارند در دیدۀ بلبلان، گل بی خارند غافل ز ته کار نباشی کاینها در کیر نهان همچو رطب کس دارند. قبول (از آنندراج). دور بیتابی که از حسن ته کار آگه اند چون حنای بسته می دانند کار بسته را. محسن تأثیر (ایضاً). رجوع به ته و دیگرترکیبهای آن شود